زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

ابطال (فقه)






باطل کردن و نابود ساختن را ابطال گویند. از عنوان ابطال در بیشتر باب‌های فقهی از جهت تعیین موارد، اسباب و آثار آن سخن رفته است.

فهرست مندرجات

۱ - نوع استعمال ابطال در فقه
       ۱.۱ - اضافه ابطال به عملی مرتبط با شرع
              ۱.۱.۱ - ابطال عمل به ایجاد مبطل
              ۱.۱.۲ - ابطال عمل به ناصحیح انجام دادن
              ۱.۱.۳ - ابطال به قطع عمل شروع شده
              ۱.۱.۴ - نسبت ابطال به شارع
              ۱.۱.۵ - نسبت ابطال به مباشر عمل
       ۱.۲ - اضافه ابطال به چیزی از اشیاء
              ۱.۲.۱ - نسبت ابطال به فاعل
۲ - تفاوت ابطال و فسخ
۳ - تفاوت ابطال با بطلان
۴ - اسباب ابطال عمل
       ۴.۱ - اخلال به جزء
       ۴.۲ - اخلال به شرط
              ۴.۲.۱ - ابطال به سبب اخلال هر یک از شرائط
              ۴.۲.۲ - اخلال به نیت در عبادات
       ۴.۳ - انجام عمل نهی شده از آن
              ۴.۳.۱ - در معاملات
              ۴.۳.۲ - در عبادات
۵ - حکم تکلیفی ابطال
       ۵.۱ - ابطال غیر عبادات
       ۵.۲ - ابطال در عبادات
۶ - اثر ابطال
       ۶.۱ - ترتب اثر بر ابطال
       ۶.۲ - عدم ترتب اثر بر ابطال
۷ - پانویس
۸ - منبع

۱ - نوع استعمال ابطال در فقه



عنوان ابطال در فقه به دو گونه به کار رفته است:

۱.۱ - اضافه ابطال به عملی مرتبط با شرع


با اضافه به عملی- خواه عبادی یا غیر عبادی- که متعلّق یا موضوع حکم شرعی است.

۱.۱.۱ - ابطال عمل به ایجاد مبطل


ابطال عمل یا به ایجاد سبب بطلان (مبطل) بعد از وقوع عمل به شکل صحیح است مانند ابطال وضوی صحیح با خارج کردن باد معده است.

۱.۱.۲ - ابطال عمل به ناصحیح انجام دادن


یا ابطال به ناصحیح انجام دادن عمل از ابتدا همچون ایجاد عقد قرض به شرط زیاده می‌باشد.

۱.۱.۳ - ابطال به قطع عمل شروع شده


و یا ابطال به قطع عمل شروع شده و صرف نظر کردن از ادامۀ آن مانند قطع نماز در اثنا.
البته برخی صدق عنوان ابطال بر صورت سوم را مورد تأمّل و اشکال قرار داده‌اند.
[۲] عوائد الایام، ص۴۲۹.


۱.۱.۴ - نسبت ابطال به شارع


از آن جا که تعیین موارد و نیز اسباب ابطال عمل، از شئون شارع مقدّس است‌ - به طور مستقیم یا توسّط کسی که منصوب از طرف شارع است مانند حاکم شرع- ابطال، به شارع یا حاکم نسبت داده می‌شود که مراد از آن حکم به بطلان است.

۱.۱.۵ - نسبت ابطال به مباشر عمل


به مباشر عمل نیز- به اعتبار آن که مصداق ابطال را در خارج محقّق ساخته- ابطال نسبت داده و گفته می‌شود: فلانی عبادتش را باطل کرده است.

۱.۲ - اضافه ابطال به چیزی از اشیاء


اضافۀ ابطال به چیزی از اشیاء مانند جواز نگهداری کتب ضالّه برای نقد و ابطال مطالب آن‌ها.
یا جواز آموختن سحر جهت ابطال ادّعای دروغین نبوّت.

۱.۲.۱ - نسبت ابطال به فاعل


ابطال در این کاربرد به فاعل آن نسبت داده می‌شود.

۲ - تفاوت ابطال و فسخ



فقها از ابطال در عقود بیشتر به فسخ تعبیر کرده‌اند. تفاوت این دو، در این است که فسخ، حق است؛ به ارث برده می‌شود و با اسقاط، ساقط می‌گردد، در حالی که ابطال در بیشتر موارد کاربرد آن، حکم است نه حق. علاوه بر آن، فسخ تنها پس از پایان عملی که به شکل صحیح انجام شده صادق است ولی ابطال علاوه بر آن که بر باطل انجام دادن عمل از آغاز صدق می‌کند در اثنا و پایان عمل نیز صادق است.

۳ - تفاوت ابطال با بطلان



تفاوت ابطال با بطلان در آن است که ابطال از اسباب بطلان به شمار می‌رود و بطلان، حکم شرعی وضعی در مقابل صحّت است.

۴ - اسباب ابطال عمل



اسباب ابطال عبارت است از:

۴.۱ - اخلال به جزء


اخلال به جزء یا به زیادی آن است و یا به کم کردن یکی از اجزاء همچون ترک رکوع در نماز. زیادی نیز یا با افزودن جزء خارجی به عمل است مانند افزودن تکتّف به نماز یا آمین گفتن در آن؛ و یا به تکرار یکی از اجزاء همچون تکرار رکوع در نماز.

۴.۲ - اخلال به شرط


شرط یا مقدّم بر عمل است مانند طهارت نسبت به نماز؛ یا مقارن عمل مانند استقبال در نماز و یا مؤخّر از عمل همچون غسل مستحاضه در شب ماه رمضان جهت روزۀ آن روز.

۴.۲.۱ - ابطال به سبب اخلال هر یک از شرائط


اخلال به هر یک از شرایط یاد شده- چه در عبادات و چه در غیر عبادات فی الجمله- موجب ابطال عمل مشروط به آن می‌گردد، مانند عدم تقابض پیش از جدا شدن از یکدیگر در بیع صرف یا ایقاع طلاق بدون دو شاهد که مبطل بیع و طلاق است.

۴.۲.۲ - اخلال به نیت در عبادات


اخلال به نیّت در عبادات- از قبیل ریا- یا به اخلال در جزء برمی‌گردد همچون نماز که نیّت- بنابر قولی- جزء آن است و یا به اخلال در شرط همچون روزه که نیّت- بنابر قولی- شرط صحّت آن است.

۴.۳ - انجام عمل نهی شده از آن


انجام عمل نهی شده از آن، در دو صورت معاملات و عبادات متصور می‌باشد:

۴.۳.۱ - در معاملات


قاعدۀ کلّی در معاملات، بنابر مشهور عدم ابطال معاملۀ مورد نهی است. بنابراین اگر فردی در زمانی که برای نماز جمعه- در فرض وجوب آن- بانگ زده می‌شود، داد و ستد کند، معامله صحیح می‌باشد هر چند معصیت کرده است. برخی میان صورتی که نهی به ارکان معامله تعلّق گرفته و میان غیر آن صورت تفصیل داده و معامله را تنها در صورت نخست، باطل دانسته‌اند.

۴.۳.۲ - در عبادات


در عبادات نیز، برخی بین تعلّق نهی به خود عبادت و بین تعلّق آن به امر خارج از عبادت فرق گذاشته، انجام عمل مورد نهی را تنها در صورت نخست، مبطل دانسته‌اند؛ بنابراین، نگاه کردن به زن اجنبی در نماز هر چند حرام است ولی مبطل نماز نیست.
این سبب در حقیقت به یکی از دو سبب پیشین باز می‌گردد، زیرا انجام عمل مورد نهی یا موجب اخلال به جزء است یا شرط.

۵ - حکم تکلیفی ابطال



حکم تکلیفی ابطال بر حسب موارد آن مختلف است.

۵.۱ - ابطال غیر عبادات


ابطال غیر عبادات به ظاهر، مورد امر یا نهی قرار نگرفته، بلکه گاهی از اصل ایجاد آن نهی شده است مانند نهی از معاملۀ ربوی یا زیاد قسم خوردن به نام خداوند.

۵.۲ - ابطال در عبادات


در عبادات، قاعدۀ فراگیر عدم حرمت‌ قطع و ابطال عبادت است مگر در موارد خاص که دلیل بر حرمت آن قائم شده باشد.

۶ - اثر ابطال



اثر ابطال به دو گونه تصور می‌شود و کاربرد دارد:

۶.۱ - ترتب اثر بر ابطال


بر ابطال گاه اثری مترتّب است مانند ابطال نماز واجب روزانه که اعاده یا قضا بر آن مترتّب می‌گردد یا ابطال عمدی روزۀ واجب ماه رمضان که علاوه بر قضا، کفّاره نیز دارد.

۶.۲ - عدم ترتب اثر بر ابطال


گاهی نیز بر ابطال اثری مترتّب نمی‌گردد مانند ابطال روزة مستحبی.

۷ - پانویس


 
۱. فرائد الاصول ج۲، ص۳۷۷-۳۷۸.    
۲. عوائد الایام، ص۴۲۹.
۳. جواهر الکلام ج۲۲، ص۵۸.    
۴. جواهر الکلام ج۴۱، ص۴۴۳.    
۵. جواهر الکلام ج۹، ص۱۵۰-۱۵۴.    
۶. جواهر الکلام ج۱۶، ص۱۸۵.    
۷. العناوین الفقهیة ج۲، ص۳۷۶.    
۸. القواعد و الفوائد ج۱، ص۱۹۹.    
۹. القواعد و الفوائد ج۱، ص۱۹۹.    
۱۰. جامع المقاصد ج۱، ص۱۹۳.    
۱۱. التنقیح (الطهارة) ج۵، ص۸۴.    


۸ - منبع


فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۲۳۵.    


رده‌های این صفحه : واژه شناسی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.